اما این 7 روز کنسرت که میتوانست چون سال گذشته آغازگر هیجانانگیزی برای کنسرتهای تابستانی 87 باشد در حالی به پایان رسید که نه مانند سال گذشته مخاطبین موسیقی از کنسرتهای دیگر خبری دارند و نه از اساتید موسیقی خبر کنسرتی در راه است که آنچه به گوش میرسد تنها کنسرتی از گروه دستان است با حضور همایون شجریان که جایش در کنسرت پدر خالی بود. اما بشنوید از کنسرت گروه شهناز و استاد شجریان.
شاید باید همین آغاز سخن گفت که نام استاد چنان شوری در دل دوستداران موسیقی ایجاد میکند که همه چیز را تحت الشعاع قرار میدهد حتی ناکوکی شرایطی که او را همراهی میکند تا سخنی از سعدی، حافظ و مولانا از دریچه حنجره طلایی وی به گوش جان بنشیند. هرچند بروشور را خواندهای و در خبرها خواندهای که ترکیب گروه را چه کسانی تشکیل میدهند اما نمیتوانی انکار کنی که هنوز کنسرت آغاز نشده، دلت میخواهد چشمانت را ببندی و حسین علیزاده، کیوان کلهر، پرویز مشکاتیان، سعید فرجپوری و حتی همایون را کنار استاد تجسم کنی اما از آن همه چشم که باز میکنی تنها استاد مجید درخشانی را میبینی که با گروه جوان و تازه تاسیس شهناز گرد استاد نشستهاند.
گروهی که پی آن سال 52 گذاشته شد و حالا درخشانی و شجریان با جوانانی آن را دوباره ساختهاند. گروهی که بهدلیل علاقه شجریان به جلیل شهناز، نوازنده تار و موسیقی دان برجسته ایرانی، نام شهناز گرفته است. حسین رضایینیا (دف و دایره)، رامین صفایی (سنتور)، کاوه معتمدیان (کمانچه)، سینا جهانآبادی (کمانچه)، شاهو عندلیبی (نی)، رادمان توکلی (تار)، مهرداد ناصحی (قیچک آلتو)، حامد افشاری (قیچکباس)، محمدرضا ابراهیمی (عود)، مهدی امینی (رباب و بمتار) و حمید قنبری (تنبک) کسانی هستند که قطعا از 4 ماه تمرین برای این اجرا آموختههای پر غنیمتی همراه دارند و آمدهاند تا نخستین بار شجریان را همراهی کنند. هرچند مژگان شجریان هم هست تا با سه تار پدر را همراهی کند و کمی جای خالی همایون را نزد پدر کم کند.
ریزبرنامه میگوید که بیشتر قطعات از ساختههای استاد است و چند کار از آقای مجیددرخشانی با اشعاری از سعدی، حافظ و مولانا. هرچند طبیعی مینمود با ترکیب جدید ی که هست حس و حال این کنسرت و آهنگها با دیگر آثار شجریان متفاوت باشد اما این کنسرت به واقع کنسرت دیگری بود. از حال و هوای خود استاد، نوع انتخابهای متفاوت اشعار و همراهی سازها و حس جاری.
تو که همچنان دلت میخواهد تجربه سه شب کنسرت هم نوا با بم یا عشقبازان تکرار شود گوش میسپاری به «رندان مست» در دستگاه همایون که با پیش درآمدی از ساختههای مجید درخشانی آغاز میشود. سپس قطعه «زنگ شتر» که از ردیف «میرزا عبدالله» برگرفته شده بود، اجرا شد و بالاخره نوبت میرسد به ساز و آواز.
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست... در این همآوایی ساز و آواز، سنتور است که پاسخ استاد را میدهد تا برسد به «چشم یاری»، تصنیفی که شجریان ساخته و درخشانی آن را تنظیم کرده. تصنیف «چشم یاری» را که استاد میخواند، ناخودآگاه یاد اثر «معمای هستی» استاد میافتی که این تصنیف را با حال و هوای دیگری خوانده. شجریان دیگر بار باز میگردد و از شعر پیشین، ابیات باقیمانده را با همراهی عود میخواند.
کمانچه و قیچکها استاد را همراهی میکنند. پس از این تصنیف که توسط مجیددرخشانی تنظیم شده بود، ادامه ساز و آواز با شعر حافظ اجرا میشود و این بار نی صدای استاد را پاسخ میدهد. تا تصنیف بعدی که اثر قدیمی «باد صبا» از ساختههای «حسامالسلطنه مراد» است و مجید درخشانی آن را تنظیم کرده است. این تصنیف پیشتر با ضرباهنگی کندتر در آلبوم «خزان»، از آثار قدیمی استاد آمده بود.
آواز شوشتری و بعد آخرین قطعه بیکلام بخش اول که چهارمضراب بیداد است از ساختههای مجید درخشانی اجرا میشود و پس از چهارمضراب و پیش از آنکه رندان مست به مخاطبین سلامی کنند، آخرین قطعه آوازی با غزلی از سعدی اجرا میشود و به تصنیف «رندان مست» ساخته مجید درخشانی متصل میشود تا بخش اول با شور غزل مولانا و صدای خوش استاد و گاه همراهی گروه در خواندن غزل به پایان برسد.
آنچه در پایان بخش اول تاثیرش را بر تو گذاشته بیش از هر چیز سنگینی اشعاری است که استاد انتخاب کرده و صدای سنتور و نی که بیش از هرسازی در همراهی استاد نقش ایفا کردهاند و اینکه هنوز منتظر اوجی هستی در صدای استاد و شاید حتی تک نوازیهایی که پیش از پیچیدن صدای شجریان در سالن، شنونده را آماده به وجد آمدن کند و البته یک نوآوری هیجان انگیز.
دستگاه شور که بخش دوم کنسرت با نام «مرغخوشخوان» در آن دستگاه اجرا میشود امیدوارمان میکند به اینکه نیمه دوم شوری دو چندان دارد که همیشه شجریان در شور، بیداد میکند. تمامی قطعات این بخش از ساختههای محمدرضا شجریان است با تنظیم مجید درخشانی و اشعار حافظ و مولانا. در این بخش بالاخره درخشانی فرصتی مییابد تا تنها با تارش و مخاطب رو در رو شود و اینگونه بخش دوم آغاز میشود. در آستین مرقع پیاله پنهان کن... صدای استاد و باز هم نی که گاهی پاسخش را میدهد.
نوبت به تصنیف «پیام نسیم» با غزل حافظ میرسد. بعد از این تصنیف، قطعه آوازی سنگینی اجرا میشود که قطعه چهارمضراب هم در آن گنجانده شده بود. در نهایت و پس از اجرای «آواز مثنوی»، تصنیف «مرغخوشخوان» پایانبخش دومین بخش کنسرت است که بیش از بخش نخست فضای سنگینی بر آن حاکم بود و البته بعد از سنتور و نی که باز هم نقش پر رنگتری داشتند کمانچه هم در برخی لحظهها خود را به رخ میکشید.
اما پایان بخش کنسرت همانطور که همه انتظار میکشند اجرای «مرغ سحر» است. با این تفاوت که این بار قبل از حاضرین استاد هم میخواهد که سر دهد مرغ سحر ناله سر کن...
شجریان همواره بهعنوان یکی از معدود خوانندگان آوازی ایران که به اصالت شعر اعتقاد دارد و هرگز آن را فدای آهنگ نمیکند و شاید بیشتر صدایش در خدمت ارائه مفاهیم آن شعر است، شناخته میشود. همین است که بسیاری از ما اشعار بزرگان ادب فارسی را به واسطه آوازها و تصنیفهای وی به خاطر سپردهایم و حتی با همان لحن.
اما آنچه پس از این کنسرت در خاطرهها میماند این پرسش بود که اشعار چه میگفتند؟ فضای سنگین حاکم بر صدای استاد و سازها و انتخاب اشعار و چینش آنها همگی آن را از باقی آثار این سالهای استاد متمایز میکرد تا اگر تصنیف چشم یاری را دوباره در ذهن مرور کنیم باز هم یاد معمای هستی بیفتیم و لحن استاد در آن اثر و همین شعر. و از آنجا که ذهن ما همواره مقایسه میکند وقتی موقع بیرون آمدن از سالن فریاد و بیتو به سر نمیشود را با رندان مست و باد صبا کنار هم میگذاریم دلمان برای شنیدن دوباره فریاد بیتو به سر نمیشود در اجرایی زنده پر میکشد.
شاید همه اینها را یک دلیل مشخص معنا دهد و آن اینکه با وجود آنکه شاهد اجرایی حرفهای بودیم و حتی در برخی لحظات از نظر مخاطب حرفهای برخی دو نوازیها و یا وصلهای قطعات به هم حائز اهمیت بود (مثل دو نوازی قیچکها ابتدای یکی از تصنیفها و یا استاد که از همایون به سه گاه میرود و دوباره با استادی به همایون باز میگردد و...) اما نوآوری مشخص و مسلط و تن ندادن به همان فرم سنتی اجرای گروهی توقعی بود که برای مخاطبان برآورده نشد هرچند مخاطبان عام را راضی روانه خانه کرد.
و در هر حال تنها اجرای مهم کنسرتهای تابستانی اساتید موسیقی به پایان رسید تا سال دیگر.